کد مطلب:276917 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:150

روایت اصبغ بن نباته و پاره ای از علائم قبل از ظهور
مرحوم علامه مجلسی اعلی الله مقامه در كتاب «بحارالانوار» خطبه ی امیرالمؤمنین علیه السلام را از قول «اصبغ بن نباته» از كتاب «سرور اهل الایمان» اینگونه آورده است:

اصبغ بن نباته گفت شنیدم كه امیرالمؤمنین علیه السلام به مردم می فرمود:

«سلونی قبل أن تفقدونی لأنی بطرق السماء أعلم من العلماء و بطرق الأرض أعلم من العالم)

ای مردم پیش از آنكه مرا از دست بدهید هر چه می خواهید از من بپرسید، زیرا كه من از همه ی دانشمندان به راههای آسمان داناتر، و از تمام مردم روی زمین به راههای «زمین» آشناترم.

من سرور دینم، من آقای مؤمنینم من پیشوای پرهیزكارانم، من پاداش دهنده ی



[ صفحه 248]



مردم در روز بازپسینم، من تقسیم كننده ی آتش دوزخ و كلیددار بهشت و صاحب حوض كوثر و ترازوی قیامت و صاحب اعراف می باشم هر امامی از ما خانواده به اوضاع تمام اهل ولایت خود آشنا می باشد چنانكه خدای تعالی در این آیه می فرماید: «انما انت منذر و لكل قوم هاد»؛ [1] تو فقط ترساننده ای و برای هر قومی راهنمائی است».

ای مردم پیش از آنكه مرا از دست بدهید از من بپرسید، زیرا كه در گنجینه ی سینه ی من علوم فراوانی است.

«فسلونی قبل أن تشغر برجلها فتنة شرقیة و تطأ فی خطامها بعد موتها و حیاتها و تشب نار بالحطب الجزل من غربی الأرض رافعة ذیلها تدعوا یا ویلها لرحله و مثلها، فاذا استدار الفلك قلتم مات أو هلك بأی واد سلك فیومئذ تأویل هذه الایة ثم رددنا لكم الكرة علیهم و أمددناكم بأموال و بنین و جعلناكم أكثر نفیرا». [2] .

از من بپرسید پیش از آنكه فتنه و آشوبی از جانب مشرق بر پا شود كه افسار گسیخته باشد و هنگام اشتغال نائره ی آن بالا بگیرد بطوری كه زمام كار را از دست اهلش بیرون برد و بعد كه خاموش شد و مردمی را در كام خود فرو برد و نابود گرداند، دوباره زنده شود و شراه ی آن بالا گیرد و مانند شعله ی آتش سوزنده ای كه در انبوه هیمه های خشك افتد از مغرب زمین دامن خود را بالا زده و بگوید: ای وای بر كسانی كه طعمه ی من می شوند. (و یا ای وای بر جائی كه این آتش داخل شود) و یا ای وای بر آن محلی كه این فتنه به آنجا كوچ كند، و یا ای وای بر آن موقعی كه مانند آن تلافی كنند و یا ای وای بر دجله. [3] .

پس چون گردش آسمان طولانی شد (یعنی مدتی بدین منوال گذشت) شما خواهید گفت: (آن مهدی موعود) مرده یا هلاك شده است و اگر هست پس به كدام بیابان رفته است. آنروز است كه تأویل این آیه ی كریمه مصداق پیدا می كند.



[ صفحه 249]



«ثم رددنا لكم الكرة علیهم و أمددنا بأموال و بنین و جعلناكم أكثر نفیرا»؛ سپس ما شما را بر آنها غالب میگردانیم و اموال و فرزندانتان را افزون خواهیم نمود و نفرات شما را بیشتر (از دشمن) قرار خواهیم داد. [4] .

سپس فرمود: برای ظهور مبارك آن حضرت نشانه ها و علاماتی است.

«أولهن احصار الكوفة بالرصد و الخندق، و تخریق الزوایا (الروایا) فی سكك الكوفة، و تعطیل المساجد أربعین لیلة، و كشف الهیكل، و خفق رایات حول المسجد الأكبر تهتز، القاتل و المقتول فی النار، و قتل سریع و موت ذریع، و قتل النفس الزكیة بظهر الكوفة فی سبعین، و المذبوح بین الركن و المقام، و قتل الأسقع (الأسبغ) (الأصلع) صبرا فی بیعة الأصنام.

نخستین آن علامتها به حصار درآوردن «كوفه» (یعنی: «عراق») است بوسیله ی دیده بانان و نگهبانان و كندن خندق و كشیدن كانالها و گودالهای عریض و طویل و یا زاویه ها و حفره های مثلثی شكل در راه های ورودی كوفه یعنی: عراق، و تعطیل مساجد بمدت چهل شبانه روز، و كشف هیكل، و برافراشته شدن پرچمهائی در اطراف مسجد بزرگ كوفه، و قاتل و مقتولی كه هر دو در آتش دست و پا می زنند، و قتل سریع و مرگ فوری و كشته شدن «نفس زكیه» با هفتاد نفر در بیرون كوفه، و شخصی كه (در مكه ی معظمه) در بین ركن و مقام، سر او را می برند، و كشته شدن (اسقع) یعنی: انسانهای بیگناه [5] و خروج سفیانی، با پرچمی سرخ رنگ كه سر كرده ی آنها مردی از قبیله (كلب) است.

و آنگاه پس از شرح جریان خروج سفیانی و لشكركشی او بسوی مكه، و مدینه، و عراق فرمود:

«و تقبل رایات من شرقی الأرض غیر معلمة، لیست بقطن و لا كتان و لا حریر، مختوم فی رأس القناة بخاتم السید الأكبر یسوقها رجل من آل محمد صلی الله علیه و آله تظهر بالمشرق، و توجد ریحها بالمغرب كالمسك الأذفر، یسیر



[ صفحه 250]



الرعب أمامها بشهر، حتی ینزلوا الكوفة طالبین بدماء آبائهم»

«فبینما هم علی ذلك اذ أقبلت خیل الیمانی و الخراسانی یستبقان كأنهما فرسی رهان، شعث غبر جرد أصلاب نواطی و أقداح اذا نظرت أحدهم برجله باطنه، فیقول لا خیر فی مجلسنا بعد یومنا هذا، اللهم فانا التائبون، و هم الأبدال الذین وصفهم الله فی كتابه العزیز «ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین» و نظرائهم من آل محمد صلی الله علیه و آله. [6] .

پرچمهائی از مشرق زمین (بسوی عراق) رومیآورند كه علامت ندارند [7] جنس این پرچمها نه از پنبه است و نه كتان و نه از حریر (بلكه جنس آن پرچمها چیز دیگری است) بر روی پوشه ی آنها نوشته شده است. و این نوشته، نقش نگین پیغمبر صلی الله علیه و آله (لا اله الا الله محمد رسول الله است). [8] .

قائد و رهبر و فرمانروایشان مردی از خاندان پیغمبر است (یعنی: سیدی از دودمان رسول الله صلی الله علیه و آله) می باشد، این پرچمها در مشرق زمین پدید می آید و بوی آن مانند مشكی معطر (كه در فضا پراكنده شود) بمغرب زمین می رسد (یعنی سراسر دنیا از قیام آنها باخبر می شوند) ترس و رعب به اندازه ی مسیر یكماه در پیشاپیش آنان، یا پیش از آمدنشان همه جا در دلها قرار می گیرد، پیوسته به پیش می تازند تا آنكه در كوفه فرود می آیند و آنجا را پایگاه خود قرار می دهند، آنان خونهای پدران خود را مطالبه می كنند.

پس در این میان كه لشكریان سفیانی، در كوفه مشغول قتل و غارت هستند ناگهان لشكریان «یمانی» و خراسانی مانند دو اسبی كه مسابقه می دهند از راه می رسند، و آن دو لشكر عبارآلود، پراكنده و مو پریشان، جوانانی هستند از اصلاب خالص در عرق تشیع كه هیچگونه غل و غشی در وجودشان راه ندارد، اسلحه های خود را به دوش افكنده و برای ورود به كوفه آن چنان مسابقه می دهند كه هرگاه به كف پای هر كدام از آنان نظر بیفكنی می بینی كه مانند تیر تراشیده خود را برای كشتن و نابودی دشمن، سخت آماده و مهیا كرده اند.



[ صفحه 251]



می گویند: بعد از این خیر و فایده ای در نشستن نیست، ماندن ما (در خانه) دیگر سودی ندارد، و هم می گویند: بار خدایا ما توبه كنندگانیم بسوی تو، و ایشانند آن «ابدال» [9] و مردمان بی نظیری كه از آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم هستند. و خداوند در كتاب عزیز آسمانی خود در وصف ایشان فرموده است «ان اله یحب التوابین و یحب المتطهرین [10] یعنی: خداوند توبه كنندگان و كسانی كه خود را پاك و پاكیزه كرده اند، دوست می دارد.

در خطبه ی مفصل دیگری كه مرحوم «علامه مجلسی (ره) در كتاب «بحارالانوار» آنرا بنام خطبه ی «مخزون» از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل كرده است، قسمت آخر خطبه ای كه از اصبغ بن نباته نقل نمودیم با مختصر اختلافی چنین آمده است:

و تقبل رایات من شرقی الأرض لیست بقطن و لا كتان و لا حریر، مختمة فی رؤس القنا بخاتم السید الأكبر، یسوقها رجل من آل محمد صلی الله علیه و آله یوم تطیر بالمشرق یوجد ریحها بالمغرب، كالمسك الأذفر، یسیر الرعب أمامها شهرا. و یخلف أبناء سعد الشقاء بالكوفة طالبین بدماء آبائهم، و هم أبناء الفسقة حتی یهجم علیهم خیل الحسین علیه السلام یستبقان كأنهما فرسا رهان، شعث غبر، أصحاب بواكی و قوارح اذ یضرب أحدهم برجله باكیة، یقول لا خیر فی مجلس بعد یومنا هذا، أللهم فأنا التائبون الخاشعون الراكعون الساجدون، فهم الأبدال الذین وصفهم الله عزوجل: «ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین» و المطهرون نظرائهم من آل محمد صلی الله علیه و آله. [11] .

و پرچمهائی از مشرق پدیدار می گردد كه جنس آن پرچمها از پنبه و كتان و حریر نیست بر روی پوشه آن پرچمها نقش نگین پیغمبر صلی الله علیه و آله (لا اله الا الله، محمد رسول الله) نوشته شده است و سید از دودمان رسول خدا صلی الله علیه و آله این پرچمها را رهبری می كند.

روزی كه این پرچمها در مشرق زمین به اهتزاز در آید بوی آن مانند «مشكی»



[ صفحه 252]



كه بویش در فضا پراكنده شود بمغرب می رسد (یعنی خیلی زود و سریع خبر پیروزی آنان در جهان منتشر می گردد) و باندازه ی مسیر یكماه، رعب و وحشت، در پیشاپیش آنها حركت می كند.

مردمان سعاتمندی، كه خونهای پدران خود را مطالبه می كنند، شقاوتمندانی را كه از فرزندان فاسقان می باشند بسوی كوفه و «عراق» تعقیب می نمایند، تا روزی كه سپاهی بنام «لشكر امام حسین علیه السلام» بر آنها هجوم برند. آنها یاران درد و بلا، و صاحبان اشك و آه، و اصحاب گریه و ناله اند كه پیوسته غمگین و محزونند (یعنی: شیعه هستند) و با عزمی راسخ گامهائی استوار، پراكنده و غبارآلود بسان دو اسب مسابقه برای ورود به كوفه، مسابقه می دهند، و از یكدیگر پیشی می گیرند، و چنان با هیبت و پرصلابتند كه زمین زیر گامهایشان و پاهای مركبهایشان می لرزد.

می گویند: بعد از این خیری برای ما در زندگی دنیا نیست، بار خدایا ما بسوی تو روآوردیم و از تو اطاعت می كنیم و تنها برای تو ركوع و سجود می نمائیم. و آنان همان ابدال و مردم كم نظیری هستند كه خدای عزوجل آنها را توصیف نموده كه: «ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین»: «خداوند توبه كنندگان و كسانی كه خود را پاكیزه كرده اند دوست می دارد». [12] و مطهرین، یعنی: پاكان و پاكیزگان، نظیر آنها فقط در آل محمد صلی الله علیه و آله یافت می شود.


[1] سوره رعد، آيه 7.

[2] سوره اسراء، آيه 6.

[3] براي اينكه جانب امانت را رعايت كرده باشيم تا جائي كه ممكن بود اكثر عبارات مختلفي را كه در رابطه با خطبه ي مزبور در كتابها بود يكجا در متن خطبه گنجانديم تا مورد استفاده ي زيادتري قرار گيرد.

[4] سوره ي اسراء- بني اسرائيل - آيه ي 6.

[5] درباره ي كلمه (اسقع) و اينكه مقصود از آن انسانهاي بيگناه است در آينده ي نزديك بطور شايسته توضيح خواهيم داد.

[6] بحارالانوار، ج 52، ص 272 تا 275 حديث 167 و بشارة الاسلام ص 59، 57.

[7] ظاهرا مقصود از اين جمله كه حضرت فرموده است: (پرچم هايشان علامت ندارد) اين است كه: اين پرچمها علامت خاص و رنگ مخصوصي ندارند.

[8] توضيح اين مطلب در دنباله همين بحث خواهد آمد.

[9] ابدال به گروهي از بندگان شايسته ي خدا مي گويند كه هرگز روي زمين از آنها خالي نباشد. چون يكي از آنها از دنيا برود خداوند يكي ديگر را به جاي او بگمارد و به همين جهت به آنها ابدال گفته مي شود. (مجمع البحرين ج 5، ص 319 و تاج العروس ج 7، ص 223).

[10] سوره ي بقره، آيه ي 222.

[11] بحارالانوار، ج 53، ص 84، 83 و بشارةالاسلام ص 69، 67.

[12] سوره ي بقره، آيه ي 222.